تغافل پسندیده

ساخت وبلاگ
مردی خدمت امیرالمومنین(ع)آمد،در حالی که آن حضرت کنار یارانش قرار داشت.به حضرت سلام کرد،سپس گفت:به خدا سوگند من تو را دوست دارم و عاشق تو هستم.حضرت فرمود:دروغ گفتی.آن مرد گفت:به خدا سوگند دوستت دارم و این سخن را تا سه بار تکرار کرد.حضرت فرمود:دروغ گفتی،آن گونه که می گویی نیستی؛زیرا خدا ارواح را دوهزار سال پیش از بدن ها آفرید،سپس دوستداران ما را به ما عرضه کرد،به خدا سوگند روح تو را در آنان که به ما عرضه شده اند نمی بینم.آن مرد ساکت شد و دیگر به گفتارش باز نگشت!منبع:کافی،ج۱،ص۴۳۸،حدیث۱؛بحارالانوار،ج۲۶،ص۱۱۹،باب۷،حدیث۵. تغافل پسندیده...
ما را در سایت تغافل پسندیده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enyazemrooza بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1402 ساعت: 19:51

بعضی وقت ها که بهلول به قصر هارون الرشید می‌آمد افرادی که در آنجا بودند،سعی می‌کردند او را به مسخره بگیرند.یک بار که بهلول به قصر هارونی آمده بود،یکی از بزرگان به بهلول گفت:این چه ماجرایی است که به راه انداخته‌ای؟بهلول شانه بالا انداخت و با بی‌اعتنایی گفت:حضرت آقا از چه چیز حرف می‌زنند؟آن مرد گفت:چرا خودت را به شکل مسخره‌ها درآورده ای و در کوچه‌ها با پای برهنه حرکت می‌کنی و بر نی سوار می‌شوی؟تو با انجام این کارها،خودت را مسخره بچه‌ها کرده‌ای.بهلول بدون اینکه از شنیدن اعتراض او ناراحت شده باشد،پرسید ممکن است بفرمایید که شما چه کاره هستید؟آن مرد گفت:عجیب است که من را نمی‌شناسی.مگر نمی‌دانی که من یکی از ماموران بلندپایه حکومتی هستم،بهلول تبسم کنان گفت:در نزد هارون الرشید مقام داری.آیا در پیشگاه پروردگار نیز مقامی داری؟آن شخص که پیش خودش فکر می‌کرد فرصت خوبی برای خودنمایی پیدا کرده است،بلافاصله گفت:پیش خدا به اندازه‌ای احترام دارم که هر شب به آسمان‌ها عروج می‌کنم و پس از ساعتی سیر و سیاحت،به زمین باز می‌گردم.بهلول در این موقع پرسید:راستی وقتی که در آسمان‌ها سیر و سیاحت می‌کنید، شده است که چیز نرمی به صورت شما بخورد؟آن مرد بدون تفکر جواب داد:آری بارها چنین چیزی که می‌گویی،به صورتم خورده است.سپس لحظه‌ای ساکت شد و وقتی توجه بهلول را دید،گفت:فکر می‌کنم بال فرشتگان باشد که به صورتم می‌خورد.بهلول در حالی که سر تکان می‌داد،گفت:به جان شریف شما،آن چیز نرم دم الاغ من بوده است.حاضران در آن مجلس خنده‌شان گرفت و بر هوش و حاضر جوابی بهلول آفرین گفتند.منبع:قصه های بهلول،ص۱۰۰،۱۰۲ تغافل پسندیده...
ما را در سایت تغافل پسندیده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enyazemrooza بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1402 ساعت: 19:51

صبر نمودن و پایداری نشان دادن و ثبات قدم داشتن در امر معنوی،و در برابر تلخی ها و برخوردهای نامناسب دیگران بسیار مهم و دارای پاداشی با ارزش است.امام باقر(ع)از پدرانش از رسول خدا(ص) روایت می کند:هنگامی که روز قیامت شود خدا همه را در یک سرزمین جمع می کند و از جانب خدا ندا دهنده ای که اولین و آخرین آن ندا را می شنوند می گوید:اهل صبر و شکیبایی کجایند؟پس گروهی از مردم از جای بر می خیزند و دسته ای از فرشتگان از آنان استقبال می کنند و به آنان می گویند:صبر شما چه بود؟می گویند:ما وجودمان را بر طاعت خدا نگاه داشتیم و نسبت به معصیتش حبس نمودیم.پس ندا دهنده ای از سوی خدا ندا می دهد:بندگانم راست می گویند،راه را به روی آنان باز کنید تا بدون حساب وارد بهشت شوند.متبع:امالی طوسی،۱۰۲،حدیث۱۵۸؛بحارالانوار،باب۲۸،حدیث۱۴ تغافل پسندیده...
ما را در سایت تغافل پسندیده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enyazemrooza بازدید : 56 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1402 ساعت: 22:48

به هنگام سخن گفتن با زیر دستان باید متانت و وقار لازم را رعایت کرد و از درگیری و پرخاش و جدل پرهیز کرد.مدیرانی که با زیردستان یا همکارانشان با داد و فریاد و جدل برخورد می‌کنند و بر سر مسئله ای کوچک و ناچیز لجاجت به خرج می‌دهند و با بحث های کش دار و بی نتیجه،خود و دیگران را درگیر می کنند،در نهایت آبروی خودشان را می‌ریزند و کاری هم از پیش نمی‌برند.امیرالمومنین علی علیه السلام می‌فرماید:من ضن بعرضه فلیدع المره؛کسی که به آبروی خود علاقه‌مند است، باید از بحث‌های لجاجت آمیز پرهیز نماید.《نهج البلاغه،حکمت۳۶۲》. تغافل پسندیده...
ما را در سایت تغافل پسندیده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enyazemrooza بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 18:10

همانطور که پرگویی صفت زشت و ناپسندی است.در مقابل،سکوت بیجا و بیش از حد هم صحیح و عاقلانه نیست،زیرا قدرت تکلم یکی از الطاف خداوند به بشر است که باید از این نعمت الهی در وقت مناسب استفاده کرد.امیرالمومنین علی علیه السلام می‌فرماید:ما الانسان لولا اللسان الا صوره ممثله او بهیمه مهمله؛انسان اگر زبان نداشته باشد،چیزی جز تصویر نقاشی شده یا چهارپای اهلی شده نیست《تصنیف غررالحکم صفحه ۲۰۹》چیزی که انسان را از یک تصویر بی‌خاصیت و یا از یک حیوان رام متمایز می‌سازد سخن گفتن است.اگر کسی هرچه در اطراف او می‌گذرد از خوب و بد همه را ببیند و بشنود و هیچ عکس‌العملی از خود نشان ندهد و به همه آنها بی‌اعتنا باشد با یک حیوان رام فرقی نخواهد داشت.در جای دیگر امیرالمومنین علی علیه السلام می‌فرماید:الصمت بغیر تفکر،خرس؛سکوت بدون فکر کردن گنگی است《تصنیف غررالحکم،ص۲۱۷》پس سکوت خوب است،ولی نه هر جا و نه در هر حالت،کسی که هیچ سخن نمی‌گوید،اما فکر و اندیشه‌ای هم نمی‌کند،عمر خود را به بطالت می‌گذراند. تغافل پسندیده...
ما را در سایت تغافل پسندیده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enyazemrooza بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 18:10

بیهوده گویی یکی از لغزش‌های گفتاری در مدیریت است.بیهوده گویی با پرگویی یکی نیست،زیرا ممکن است فردی بسیار کم بگوید،ولی همان مقداری هم که می‌گوید بی فایده باشد.اگر کسی بیهوده گویی را با پرگویی مخلوط کند هزاران بیچارگی به وجود می‌آورد.مدیر اگر به بیهوده گویی عادت کرد ارزش و اعتبار سخن او کم خواهد شد و افراد نسبت به دستورات او بی‌اعتنایی خواهند کرد.امیرالمومنین علی علیه السلام می‌فرماید:کثره الهذر تمل الجلیس و تهین الرئیس؛زیاد سخن بیهوده گفتن همنشین را منزجر و رئیس را بی مقدار می‌کند.《تصنیف غررالحکم صفحه ۲۱۴》نتیجه آنکه مدیران باید از سخنان غیر مفید بپرهیزند و با حرف‌های بی‌سر و ته ارزش کلام خود را از بین نبرند. تغافل پسندیده...
ما را در سایت تغافل پسندیده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : enyazemrooza بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 18:10